انجمن ادبی اسدالله خان ️✍ آقا اجازه (غزل تاراج 1400) :رباعیات چلچله سلسله مرحله ) : ـــثبتــ

ساخت وبلاگ

ــــثبتـــ مولانا

خلاصه زندگی بعضى اﺯ ما، از زبان مولانا

آن یکی خر دﺍشت، پالانش نبود
 یافت پالان، گرگ خر رﺍ در ربود!

 کوزه بودش، آﺏ می‌‌نامد به دست
 
آب رﺍ چون یافت، خوﺩ کوزه شکست!

   

ماهست وُ تو هستی وُ غزل هست
اینجا مثلاً معدنِ کندوی عسل هست

در  خاطره ام خاطره هائیست ز ِخوبی
محبوب قلوبی تو وُ مانند   مثل هست

مِهرت  بدلم حک زده وُ جای هوس  نیست
   آن ذهن عوض را مگر ایجاد  بَدَل هست ؟

 ماهـــ ــی که در افتاد به صد تور قلندَر
بی فایده اینجاست  مگر جنگ وُ جَدَل هست

بُتِ ، بتکده ، بت ساز ،  بت  آویز در اینجا
هم  لات وُ  هم عُزّی و هُبَل* هست

از"لَم یَزل"اینجا عمل اندر بغل افزون
این قافیه در قافیه از حُسن اَزل هست

 انجمن ادبی پایگاه ــــثبتــــــ


برچسب‌ها: ــــثبتـــ مولانا, انجمن ادبی, اسدالله خان, ️✍ آقا اجازه, غزل تاراج 1400 حکایت خانواده براتعلی...
ما را در سایت حکایت خانواده براتعلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahamidy بازدید : 131 تاريخ : پنجشنبه 12 فروردين 1400 ساعت: 0:41